معنی تن پوش

لغت نامه دهخدا

تن پوش

تن پوش. [تَم ْ] (نف مرکب، اِ مرکب) که تن را پوشد. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). تنجامه. لباس. پوشاک. || خلعتی که شاهان دادندی از جامه هایی که خود آن را از پیش پوشیدندی. خلعتی که پادشاهان از جامه های پوشیده ٔ خود عطا کردندی و این گرامی تر از دیگر خلاع بود: یک ثوب سرداری ترمه ٔ تن پوش مبارک. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).

فرهنگ معین

تن پوش

(تَ) (اِمر.) لباس و جامه.

فرهنگ عمید

تن پوش

آنچه تن را بپوشاند، جامه، لباس،

حل جدول

تن پوش

جامه، لباس، کسوت، ثوب

فارسی به انگلیسی

تن‌ پوش‌

Apparel, Attire, Clothes, Garment, Toilet, Toilette

گویش مازندرانی

تن پوش

جامه – پیراهن

فرهنگ فارسی هوشیار

تن پوش

لباس، پوشاک

معادل ابجد

تن پوش

758

عبارت های مشابه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری