معنی تن پوش زنانه
حل جدول
یل
پهلوان، تن پوش زنانه
یل
تن پوش
جامه، لباس، کسوت، ثوب
تن پوش ساحل
ماسه
تن پوش زمستانی
پالتو
تن پوش حمامی
لنگ
تن پوش طیور
پر
تن پوش ماهی
فلس
لغت نامه دهخدا
تن پوش. [تَم ْ] (نف مرکب، اِ مرکب) که تن را پوشد. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). تنجامه. لباس. پوشاک. || خلعتی که شاهان دادندی از جامه هایی که خود آن را از پیش پوشیدندی. خلعتی که پادشاهان از جامه های پوشیده ٔ خود عطا کردندی و این گرامی تر از دیگر خلاع بود: یک ثوب سرداری ترمه ٔ تن پوش مبارک. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
فرهنگ عمید
گویش مازندرانی
جامه – پیراهن
فرهنگ فارسی هوشیار
لباس، پوشاک
فرهنگ معین
(تَ) (اِمر.) لباس و جامه.
فارسی به عربی
ملابس داخلیه
معادل ابجد
871