معنی تن پوش ساحل
حل جدول
ماسه
تن پوش
جامه، لباس، کسوت، ثوب
تن پوش زمستانی
پالتو
تن پوش حمام
لنگ
تن پوش حمامی
لنگ
تن پوش زنانه
یل
تن پوش طیور
پر
تن پوش ماهی
فلس
لغت نامه دهخدا
تن پوش. [تَم ْ] (نف مرکب، اِ مرکب) که تن را پوشد. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). تنجامه. لباس. پوشاک. || خلعتی که شاهان دادندی از جامه هایی که خود آن را از پیش پوشیدندی. خلعتی که پادشاهان از جامه های پوشیده ٔ خود عطا کردندی و این گرامی تر از دیگر خلاع بود: یک ثوب سرداری ترمه ٔ تن پوش مبارک. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
ساحل
ساحل. [ح ِ] (اِخ) ناحیه ای در افریقا، واقع در ساحل غربی بحر احمر و در شمال مصوع. (قاموس الاعلام ترکی).
فرهنگ عمید
آنچه تن را بپوشاند، جامه، لباس،
گویش مازندرانی
جامه – پیراهن
فرهنگ فارسی هوشیار
لباس، پوشاک
فرهنگ معین
(تَ) (اِمر.) لباس و جامه.
فارسی به عربی
ساحل، شاطی، مصرف
معادل ابجد
857