معنی تهمت زدن

لغت نامه دهخدا

تهمت زدن

تهمت زدن. [ت ُ م َ زَ دَ] (مص مرکب) بهتان زدن. اتهام. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). تهمت کردن و تهمت نهادن. (ناظم الاطباء):
تهمت عیش مزن کز اثرذوق بلاست
اینکه هر لخت دلم بر سر مژگان خندد.
طالب آملی (از آنندراج).
عالی دل و دست و لب خود پاک توان داشت
تهمت زدن مدعیان را چکند کس.
نعمت خان عالی (از آنندراج).

حل جدول

تهمت زدن

افترا

ظن

ابن

فارسی به انگلیسی

تهمت‌ زدن‌

Accuse, Befoul, Asperse, Bespatter, Calumniate, Libel, Tax, Slander, Traduce, Vilify

فارسی به عربی

تهمت زدن

اتهم، افتراء، فضیحه، مهمه

فارسی به آلمانی

تهمت زدن

Anklagen, Beschuldigen

معادل ابجد

تهمت زدن

906

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری