معنی توجه کردن

لغت نامه دهخدا

توجه کردن

توجه کردن. [ت َ وَج ْ ج ُه ْ ک َ دَ] (مص مرکب) توجه نمودن. دقت کردن. روی کردن به چیزی. مراقبت کردن. || نظر مرحمت بکسی داشتن. ملاطفت و مهربانی کردن بکسی. ابراز علاقه کردن بکسی. رجوع به توجه و دیگر ترکیبهای آن شود.

حل جدول

توجه کردن

رو آوردن

روی آوردن

روآوردن

التفات

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

توجه کردن

پرداختن به

مترادف و متضاد زبان فارسی

توجه کردن

التفات کردن، اعتنا کردن، مراعات کردن، رعایت کردن، روی آوردن، تیمار داشتن، غم‌گساری کردن، غم‌خواری کردن، دل‌سوزی کردن، دقت کردن

فارسی به انگلیسی

توجه‌ کردن‌

Address, Attend, Baby, Heed, Look, Note, Nurse, Regard, Watch, Pay

فارسی به عربی

توجه کردن

احضر، خیمه، علامه، ملاحظه

فارسی به ایتالیایی

توجه کردن

interessare

notare

scorgere

واژه پیشنهادی

معادل ابجد

توجه کردن

688

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری