معنی توسری

فرهنگ عمید

توسری

ضربه‌ای که با دست بر سر کسی بزنند،
[مجاز] تحقیر، سرزنش تحقیرآمیز،


توسری خور

خوارو‌زبون،
کسی که نزد همه خوار، خفیف، و بی‌مقدار باشد،

گویش مازندرانی

توسری نون

نانی که بر روی مجمع مسی پخته شودنان لواش محلی


سرکلاب

توسری


سرتب

سکندری، سیلی، توسری

انگلیسی به فارسی

underdog

توسری خور

زیرسلطه-توسری خور

معادل ابجد

توسری

676

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری