معنی توسعه دهنده جی کوئری
حل جدول
جان رزایگ
توسعه
گسترش، پیشرفت اقتصادی و اجتماعی مطابق زمان
جی
اصفهان قدیم
پادگان تهران
پادگان تهران، اصفهان قدیم، از حروف انگلیسی
فرهنگ فارسی هوشیار
فرهنگ معین
(مص م.) گشاد کردن، فراخ کردن، وسعت دادن، (اِمص.) گشادی، فراخی، ترقی، پیشرفت. [خوانش: (تُ س ِ عِ) [ع. توسعه]]
فرهنگ واژههای فارسی سره
گسترش، افزایش، پیشرفت
کلمات بیگانه به فارسی
گسترش
مترادف و متضاد زبان فارسی
بسط، پیشرفت، عمران، گسترش، وسعت، بسط دادن، گسترشدادن، پیشرفت کردن
گویش مازندرانی
صوتی برای رام کردن مرغ و ماکیان، طلب شیرمادر از سوی زبان...
فرهنگ عمید
فراخی، گشادگی،
فارسی به عربی
تطویر، توسیع
لغت نامه دهخدا
دهنده. [دَ هََ دَ / دِ] (نف) که چیزی را دهد. آنکه چیزی را به کسی بدهد. آنچه دهد. مقابل گیرنده، دستگاه دهنده. مقابل دستگاه گیرنده در برق و جز آن. (یادداشت مؤلف). || عطاکننده. (ناظم الاطباء). معطی. باذل. بخشنده. (یادداشت مؤلف). معطیه. (از منتهی الارب):
نیل دهنده تویی به گاه عطیت
پیل دمنده به گاه کینه گزاری.
رودکی.
- دهنده ٔ بی منت، خدای تعالی. (یادداشت مؤلف).
|| زن فاحشه و قحبه. (ناظم الاطباء).
معادل ابجد
858