معنی توطئه
فرهنگ معین
آماده کردن، مقدمه چیدن برای انجام کاری، زمینه سازی. [خوانش: (تُ طِ ئِ) [ع. توطئه] (مص م.)]
فرهنگ عمید
مقدمه چیدن برای انجام دادن کاری، زمینهسازی،
حل جدول
فرهنگ واژههای فارسی سره
نیرنگ
کلمات بیگانه به فارسی
نیرنگ
مترادف و متضاد زبان فارسی
اسبابچینی، تبانی، دسیسه، دوزوکلک، زمینهسازی، ساختوپاخت، مقدمهچینی
فارسی به انگلیسی
Cabal, Collusion, Conspiracy, Intrigue, Machination, Plot
فارسی به ترکی
suikast
فرهنگ فارسی هوشیار
ساخت و پاخت، زمینه سازی و طرح و تشریفات
فارسی به ایتالیایی
معادل ابجد
420