معنی تونل
لغت نامه دهخدا
تونل. [ن ِ] (فرانسوی، اِ) نفق. راههای کنده در کوه برای عبور ترن. از تهران تا شاهی صد و ده تونل هست. (از یادداشتهای مرحوم دهخدا). راهی که در زیرزمین سازند و یا کوه را سوراخ کنند جهت عبور راه آهن. (ناظم الاطباء). راهرو و معبر زیرزمینی که بر اسلوب معماری سازند عبور قطارها و اتومبیل ها و استخراج معادن را و بدین وسیله راههای ارتباطی را کوتاه و آسان نمایند. (از لاروس).
فرهنگ معین
(نِ) [فر.] (اِ.) گذرگاه ساخته شده در اعماق زمین و زیر کوه که برای عبور قطارها، اتومبیل ها، استخراج مواد معدنی و غیره احداث کنند، دالانه (فره).
فرهنگ عمید
معبر حفرشده در کوه یا زیرِ زمین برای عبور قطار، اتومبیل، و سایر وسایل نقلیه،
حل جدول
فرهنگ واژههای فارسی سره
دالان، دالانه
کلمات بیگانه به فارسی
دالان - دالانه
مترادف و متضاد زبان فارسی
دالان، زیرزمینی، دهلیز، راهرو، زیرگذر، نقب، سمج، راه زیرزمینی
فارسی به انگلیسی
Tunnel
فارسی به ترکی
tünel
فارسی به عربی
نفق
فرهنگ فارسی هوشیار
راههای کنده در کوه برای عبور ترن
فارسی به ایتالیایی
معادل ابجد
486