معنی تیف

لغت نامه دهخدا

تیف

تیف. (اِ) به زبان گیلان خس وخار و خلاشه را گویند. (برهان) (ناظم الاطباء) (از انجمن آرا) (از آنندراج). اکنون نیز در دیه های گیلان تیف گویند. (حاشیه ٔ برهان چ معین). || نام روز سیزدهم از ماههای ملکی. (انجمن آرا) (آنندراج).

فرهنگ معین

تیف

(اِ.) خار، خس.

فرهنگ عمید

تیف

خار، خس، خلاشه،

حل جدول

تیف

خار و خس

فارسی به انگلیسی

فرهنگ فارسی هوشیار

تیف

(اسم) خس و خار و خلاشه.

معادل ابجد

تیف

490

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری