معنی تیمان

لغت نامه دهخدا

تیمان

تیمان. (اِخ) (صحرای جنوبی) 1- اول زاده ٔ الیفاز. سفر پیدایش 36:11. 2- ملکی که به اسم اول زاده ٔ الیفاز مسمی شد و اهالیش بواسطه ٔ حکمت و کثرت دانش شهرت داشتند... ظاهراً این ملک بر جنوب شرقی زمین ادوم که آن را زمین پسران مشرق گویند واقع بوده و در کتاب حزقیال 25:13 تیمن خوانده شده است. بعضی بر آنند که تیمان همان ملکی می باشد که به مسافت پانزده میل به پترا وادی موسی مانده واقعاست و اهالی آنجا را تیمانی گویند. سفر پیدایش 36:34 و کتاب ایوب 2:11 و حافربن اشحور پدر تقوع هم بدین لقب ملقب بود اول تواریخ 4:6. (قاموس کتاب مقدس).


تیمان قلعه

تیمان قلعه. [ت ِ ق َ ع ِ] (اِخ) دهی از دهستان تیلکوه است که در بخش دیواندره ٔ شهرستان سنندج واقع است و 180 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).


پیوشه

پیوشه. [ی ُ ش َ] (اِخ) نهری است در جهت شمالی روسیه در ایالت ارخانگل و ببحرمنجمد شمالی ریزد و آن از اجتماع دو رود که یکی از آنها از کوه تیمان و دیگری از بعض دریاچه ها سرچشمه گیرد تشکیل شود و بسوی شمال غربی جریان یابد. طول مجرایش قریب 215 هزار گز است و ماهی بسیار دارد و در داخل دائره ٔ قطب شمالی است، معهذا در سواحلش چمنهای خوش و جنگلهای دلکش دیده میشود. (قاموس الاعلام ترکی).

واژه پیشنهادی

معادل ابجد

تیمان

501

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری