معنی تیمسار
لغت نامه دهخدا
تیمسار. (اِ) کلمه ای است که آن را به عربی حضرت می گویند. (برهان) (آنندراج). در پارسی کلمه ای است برای تعظیم که به عربی آن را حضرت خوانند و آن را تیمشار نیز گویند. (انجمن آرا). لقبی است برای تعظیم مانند جناب و این لقب از شت که به معنی حضرت است پست تر می باشد. (ناظم الاطباء). || امروز عنوان خطاب امرای لشکر، از سرتیپ به بالاست. (حاشیه ٔ برهان چ معین).
شت
شت. [ش َ] (اِ) کلمه ٔ تعظیم است و آن را تیمسار نیز گویند و هر دو به معنی حضرت است که در عربی معروف است. (انجمن آرا) (آنندراج). لفظی است در فارسی، ترجمه ٔ لفظی که در عربی حضرت گویند. (برهان). به سخن بزرگ نامیدن کسی را. (یادداشت مؤلف). لغت شت فارسی نیست نخستین بار در دساتیر چاپ ملافیروز به کار رفته است. این لغت هندی است، اما نه مانند لغات کپی (بوزینه) و شکر و شمن و چندن (صندل) که از زمان بسیار قدیم داخل فارسی شده باشد. شت به این معنی در نوشته های قدیم فارسی نیامده ودر فرهنگ جهانگیری که آن هم در هند نوشته شده یاد نگردیده است. در همه ٔ فرهنگها، شت مخفف شتل، و مصطلح در قمار، یاد شده است و در دبستان المذاهب به معنی حضرت بکار رفته است. (از حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین).
فرهنگ معین
(اِمر.) عنوانی در ارتش برای افسران از سرتیپ به بالا.
حل جدول
ژنرال
تیمسار فرنگی
ژنرال
از درجات سابق نظامی
تیمسار
از درجات نظامی سابق
تیمسار
از عنوانهای سابق امرای ارتشی
تیمسار
ژنرال
تیمسار
فرهنگ عمید
عنوان صاحبمنصبان بالاتر از درجۀ سرهنگی، مترادف جناب یا حضرت. δ از واژههای دساتیری است،
فارسی به انگلیسی
Brass Hat, General, Ranking
فرهنگ فارسی هوشیار
واژه پیشنهادی
معادل ابجد
711