معنی تیم فعلی پوچتینو
حل جدول
فرهنگ فارسی هوشیار
لغت نامه دهخدا
فعلی. [ف ِ] (ص نسبی) منسوب به فعل. (فرهنگ فارسی معین). || کنونی. (یادداشت مؤلف). || مقابل انفعالی. (یادداشت مؤلف). || بالفعل. مقابل بالقوه. (یادداشت مؤلف).
تیم
تیم. [ت َ] (ع اِ) بنده و از آن است تیم اﷲبن ثعلبهبن عکابه و تیم اﷲبن قاسط در نمر، و در قریش. تیم بن مره قوم ابی بکر (رض) و تیم بن غالبین فهر و تیم بن قیس بن ثعلبهبن عکابه ودر بکر تیم بن شیبان بن ثعله و در ضبه تیم اللات و تیم بن ضبه و در خزرج تیم اللات که پدران قبیله اند. (منتهی الارب). بنده و تیم اﷲ بنده ٔ خدا و پدر چند قبیله. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). بنده و تیم اﷲ و تیم اللات و تیم قریش، هر سه نام قبیله ای است. (آنندراج).
فرهنگ عمید
کنونی،
(ادبی) در دستور زبان، دارای فعل،
فرهنگ واژههای فارسی سره
کنونی
کلمات بیگانه به فارسی
کنونی
مترادف و متضاد زبان فارسی
جاری، حالیه، کنونی،
(متضاد) بعدی، قبلی
عربی به فارسی
واقعی , حقیقی
فرهنگ معین
(ص نسب.) منسوب به فعل، (ق.) کنونی، مربوط به حال. [خوانش: (فِ عْ) [ع.]]
فارسی به عربی
جدا، شفوی
فارسی به ایتالیایی
attuale
فارسی به آلمانی
Sehr
معادل ابجد
1117