معنی ثمود

لغت نامه دهخدا

ثمود

ثمود. [ث َ / ث ُ] (اِخ) نام یکی از قبائل قدیم عرب. مسکن این قبیله در موصل میان حجازو شام بوده و در قرآن کریم نام این قبیله مانند قبیله ٔ عاد در ردیف جدیس [کذا] و طسم بیامده است و چنانکه انساب شناسان عرب گویند این قوم از فرزندان ثمودبن جاثربن ارم بن سام بن نوح علیه السلام باشند قومی بودند روستائی و قری و شهرها داشتند از سنگهای جسیم برآورده و مصانعی در صخره ها حفر کرده. و بت پرستیدندی و خدای تعالی صالح پیغامبر را بدانان فرستاد و او مردمان را به خدا خواند و به اعجاز شتری ماده از تخته سنگی برآورد قوم ثمود در عبادت بتان اصرار ورزیدند و در آخر آن شتر ماده را پی کردند و در این وقت عذاب صیحه بر ایشان فرود آمد و آن آوازی بود سخت مدهش از جانب آسمان که دلهای آنان در سینه ها ببرید و بمردند وآنگاه که رسول ما صلوات اﷲ علیه با اصحاب از نزدیکی زمینهای ثمود میگذشت مسلمانان را از درآمدن بدان ملک و آشامیدن آب آن منع فرمود. (قاموس الاعلام). صاحب مجمل التواریخ گوید: ارم بن سام را هفت پسر بودند نام ایشان عاد. ثمود. صحار. جاسم. وبار. طسم. جدیس. و اینان را عرب العاربه خوانند... ثمود... با فرزندان و جماعت [خویش] میان شام و حجاز آرام گرفت جائی که آنراحجر خوانند و خدای تعالی صالح پیغامبر را بدین جماعت فرستاد...:
یفنیهم الملک المظفرمثل ما
فنیت ثمود فی الزمان الغابر.
(منسوب به ابوعلی سینا).
ای از دل تو خدای ایمان برده
کفرت سبق از ثمود و هامان برده...
فخرالدین محمد سرخسی ؟
این همان چشمه ٔ خورشید جهان افروز است
که همی تافت بر آرامگه عادو ثمود.
سعدی.
قصه ٔ عاد و ثمود از بهر چیست
تا بدانی کانبیارا نازکیست.
مولوی.

ثمود. (اِخ) ابن الندیم گوید ثمود نام کتابی است در کیمیا و صنعت و مؤلف آن حکما بوده اند.

حل جدول

ثمود

قوم صالح

فرهنگ فارسی آزاد

ثمود

ثَمُودْ، نام قومی از از اعراب بائده که حضرت صالح پیغمبر آن قوم ناصالح بود (بذیل کلمه مراجعه شود)،

معادل ابجد

ثمود

550

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری