معنی ثنا

فرهنگ معین

ثنا

آفرین، تحسین، مدح، ستایش، سپاس، شکر، دعا. [خوانش: (ثَ) [ع. ثناء] (اِ.)]

فرهنگ عمید

ثنا

مدح، ستایش،
دعا،
درود،
[قدیمی] سپاس،
* ثنا خواندن: (مصدر متعدی) [قدیمی] مدح خواندن، مدح ‌کردن، ستایش‌ کردن،
* ثنا کردن: (مصدر متعدی) [قدیمی] مدح کردن، ستایش کردن،
* ثنا گستردن: (مصدر متعدی) [قدیمی، مجاز]
مدح گفتن، ستایش ‌کردن،
مدح و ثنای کسی را در نزد دیگران گفتن،
* ثنا گفتن: (مصدر متعدی) [قدیمی] مدح گفتن، ستایش ‌کردن،

حل جدول

ثنا

حمد، ستایش

حمد، ذکر، ستایش

ستایش

مدح و ستایش

حمد، ذکر، ستایش، مدح

مترادف و متضاد زبان فارسی

ثنا

تحسین، تمجید، حمد، سپاس، ستایش، مدح، مدیح، مدیحه، منقبت، تحیت، درود، سپاس، شکر، دعا، ذکر، ذکرجمیل، ذکرخیر،
(متضاد) قدح، هجا، هجو

فارسی به انگلیسی

ثنا

Praise

نام های ایرانی

ثنا

دخترانه، ستایش، دعا، شکر، سپاس

فرهنگ فارسی هوشیار

ثنا

مدح و ستایش

معادل ابجد

ثنا

551

قافیه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری