معنی ثنایا

لغت نامه دهخدا

ثنایا

ثنایا. [ث َ] (ع اِ) ج ِ ثَنیه. پشته ها. راههای سربالا در کوه که دشوار باشد؛ فلان طلاّع الثنایا؛ اذا کان سامیاً لمعالی الامور. || چهار دندان پیشین دو از فوق و دو از تحت. || شهیدانی که استثنا کرد ایشان را خدای تعالی از صعقه. حیث قال: و نفخ فی الصور فصعق من فی السموات و من فی الأرض الاّ من شاء اﷲ. (قرآن 68/39).

فارسی به عربی

فرهنگ فارسی هوشیار

ثنایا

داندانهای تیز جلوی دهان

فرهنگ معین

ثنایا

(ثَ) [ع.] (اِ.) جِ ثنیه. دندان های تیز پیشین، دندان های نیش.

فرهنگ عمید

ثنایا

مجموع هشت دندان تیز جلو دهان که چهار در بالا و چهار در پایین قرار دارد، دندان پیش،

انگلیسی به فارسی

incisive

ثنایا


incisor

ثنایا

معادل ابجد

ثنایا

562

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری