معنی جار زدن

فارسی به انگلیسی

جار زدن‌

Announce, Blaze, Blazon, Call, Cry, Fulminate, Howl, Proclaim, Shout

واژه پیشنهادی

جار زدن

منادی زدن

فرهنگ فارسی هوشیار

جار زدن

بانگیدن بانگ زدن (مصدر) به آواز بلند درکویها و برزنها امری را به اطلاع عموم رسانیدن ندا در دادن.


جار کشیدن

(مصدر) جار زدن

فرهنگ معین

جار زدن

(زَ دَ) (مص ل.) خبری را با صدای بلند در کوچه و خیابان به اطلاع مردم رساندن.


جار

(رّ) [ع.] (اِفا.) جر دهنده، حرفی که مدخول خود را جر دهد. مدخول را مجرور گویند و مجموع را جار و مجرور.

همسایه، شریک. [خوانش: [ع.] (اِ.)]

[هند.] (اِ.) چلچراغ.

حل جدول

جار زدن

منادی

فارسی به عربی

جار زدن

بریق، حریق

فرهنگ فارسی آزاد

جار

جار، همسایه، مجاور، پناه دهنده، زنهار دهنده (جمع:جِیْران، جِوار، اَجْوار)،

فرهنگ عمید

جار

مطلبی که در کوچه و بازار با آواز بلند به مردم اطلاع می‌دادند،
* جار زدن (کشیدن): (مصدر لازم، مصدر متعدی)
١. مطلبی را با آواز بلند اطلاع دادن،
[مجاز] فاش کردن،
* جاروجنجال:
دادوفریاد، شوروغوغا،
آشوب، ازدحام،

چراغ بلور چندشاخه که از سقف آویزان می‌کنند، چلچراغ، لالۀ چندشمعی،

گویش مازندرانی

جار جار جار

آوای فراخواندن گاو


پلیم جار

پلیم جار

عربی به فارسی

جار

همسایه , نزدیک , مجاور , همسایه شدن با

معادل ابجد

جار زدن

265

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری