معنی جامعه

فرهنگ معین

جامعه

(مِ عِ) [ع. جامعه] (اِ.) گروه مردم یک شهر، کشور، جهان یا صنفی از مردم مانند جامعه بشریت، سیاه پوستان، هنری، و...،~ مدنی جامعه ای که بر مبنای خواست آزادانه و آگاهانه اکثریت مردم در شکل گیری حکومت و رعایت حقوق بشر و قانون مندانه اداره می شود.، ~

فارسی به انگلیسی

جامعه‌

Community, Fellowship, League, Polity, Public, Society, Socio-

فارسی به ترکی

فرهنگ عمید

جامعه

[جمع: جوامع] گروهی از مردم که با هم وجه اشتراک داشته باشند و در سرزمینی واحد زندگی کنند،
نهادی که به‌وسیلۀ مؤسسات، افراد، و کشورها برای اهداف ویژ‌ای تشکیل می‌شود: جامعهٴ دانشجویان،
* جامعهٴ روحانیت: گروه پیشوایان دینی،


جامعه شناسی

علمی که دربارۀ گروه‌های مختلف بشری و عادات، اخلاق، آداب، و رسوم آن‌ها و روابط بین افراد، گروه‌ها، و طبقات اجتماعی بحث می‌کند، علم‌الاجتماع،

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

جامعه

انجمن، توداک، هازه، چبیره، همبود، همبودگاه

مترادف و متضاد زبان فارسی

جامعه

اجتماع، جمعیت، سازمان، گروه، مجمع

فارسی به عربی

جامعه

مجتمع


جامعه گرایی

اشتراکیه


دشمن جامعه

لااجتماعی


جامعه جهانی

الأسره الدولیه

فرهنگ فارسی هوشیار

جامعه

جمع کننده، گرد آورنده

حل جدول

جامعه

باهماد


جامعه مردم

اجتماع

لغت نامه دهخدا

اصطرلاب جامعه

اصطرلاب جامعه. [اُ طُ ب ِ م ِ ع َ / ع ِ] (ترکیب وصفی، اِ مرکب) یکی از اقسام اصطرلاب است. رجوع به اسطرلاب شود.


غل جامعه

غل جامعه. [غ ُ / غ ُل ْ ل ِ م ِ ع َ / ع ِ] (ترکیب وصفی، اِ مرکب) قسمی غل که گردن و دست و دوپای در بند دارد. غل که گردن و دست و پای را ببندد. رجوع به غُل ّ شود.

معادل ابجد

جامعه

119

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری