معنی جانشین بردیا

حل جدول

جانشین بردیا

داریوش


بردیا

برادر کمبوجیه

پسر کوروش


جانشین

آلترناتیو

اخلاف، نایب مناب

نایب مناب

نائب، بدل، جایگزین، خلیفه، قائم مقام، وارث، ولیعهد

عوض

قائم مقام

وصی

نایب‌مناب

بدیل

نایب، وصی

لغت نامه دهخدا

بردیا

بردیا. [ب َ دَی ْ یا] (اِخ) موضعی یا نهری است در شام. (از منتهی الارب).

بردیا. [ب َ] (اِخ) پسر کورش بزرگ و برادر کمبوجیه. (قرن ششم قبل از میلاد) کمبوجیه پس از جلوس (529 ق.م.) وی را مخفیانه کشت. هنگامی که کمبوجیه در مصر بود گوماتای مغ خود را بردیا معرفی و قیام کرد و بهمین مناسبت به بردیای دروغین معروف است. (دایره المعارف فارسی). داریوش کبیر این مرد را کشت.
- بردیای دروغین، گوماتای مغ. رجوع به گوماتا و داریوش کبیر شود.

نام های ایرانی

بردیا

پسرانه، نام یک شاهزاده (برادر کمبوجیه پسر کوروش بزرگ)، نام دومین پسر کوروش پادشاه هخامنشی و برادر کمبوجیه

فرهنگ عمید

جانشین

کسی که به‌جای دیگری بنشیند و کارهای او را انجام بدهد،
[قدیمی] خلیفه، قائم‌مقام، ولیعهد،
عوض،

مترادف و متضاد زبان فارسی

جانشین

بدل، جایگزین، خلف، خلیفه، عوض، قائم‌مقام، نایب، وارث، ولیعهد

فرهنگ فارسی هوشیار

جانشین

ولی، نایب، خلیفه

فرهنگ معین

جانشین

قائم مقام، ولیعهد. [خوانش: (نِ) (ص فا.)]

فارسی به عربی

جانشین

اغاثه، بدیل، قرصه، کاهن، نائب، وریث

فارسی به ایتالیایی

جانشین

sostituto

فارسی به آلمانی

جانشین

Reserve (f), Vikar [noun]

واژه پیشنهادی

معادل ابجد

جانشین بردیا

631

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری