معنی جانشین و قائممقام
حل جدول
عاقب
خلیفه
قائممقام
جانشین
جانشین و نایب
قائممقام
صدراعظم و جانشین
قائممقام
جانشین
آلترناتیو
اخلاف، نایب مناب
نایب مناب
نائب، بدل، جایگزین، خلیفه، قائم مقام، وارث، ولیعهد
عوض
قائم مقام
وصی
نایبمناب
بدیل
نایب، وصی
مترادف و متضاد زبان فارسی
فرهنگ عمید
کسی که بهجای دیگری بنشیند و کارهای او را انجام بدهد،
[قدیمی] خلیفه، قائممقام، ولیعهد،
عوض،
فرهنگ فارسی هوشیار
ولی، نایب، خلیفه
فرهنگ معین
قائم مقام، ولیعهد. [خوانش: (نِ) (ص فا.)]
فارسی به عربی
اغاثه، بدیل، قرصه، کاهن، نائب، وریث
فارسی به ایتالیایی
sostituto
فارسی به آلمانی
Reserve (f), Vikar [noun]
واژه پیشنهادی
بدل
معادل ابجد
742