معنی جان دادن
فرهنگ معین
مردن، مجازاً، نهایت تلاش و کوشش را کردن. [خوانش: (دَ) (مص ل.)]
حل جدول
نزع
فارسی به انگلیسی
Die
فارسی به ترکی
can vermek
فارسی به عربی
نشط
فرهنگ فارسی هوشیار
قبض روح شدن، جان سپردن
معادل ابجد
113
مردن، مجازاً، نهایت تلاش و کوشش را کردن. [خوانش: (دَ) (مص ل.)]
نزع
Die
can vermek
نشط
قبض روح شدن، جان سپردن
113