معنی جاویدان و همیشه زنده
حل جدول
انوشه
همیشه و جاویدان
ابد الابد
جاویدان و همیشه
ابدالدهر
ابدالاباد
همیشه زنده و ابدی
ازلی، باقی، پایا، پاینده، جاودانه
جاویدان
انوش
مخلد
فرهنگ عمید
پاینده، پایدار، همیشگی،
(قید) تا همیشه،
(قید) از مدتها پیش. * جاوید،
فرهنگ فارسی هوشیار
(مصدر) (جاوید جاود خواهد جاوید بجاو جاونده جاویده) جویدن مضغ کردن.
واژه پیشنهادی
فرهنگ معین
[په.] (ص مر.) جاودان.
مترادف و متضاد زبان فارسی
ابدی، ازلی، پایدار، جاودانه، جاودان، جاوید، دایم، دایمی، سرمد،
(متضاد) موقتی
فارسی به عربی
الی ابد، خالد
فارسی به آلمانی
Für immer
معادل ابجد
507