معنی جایز
فرهنگ معین
روا، مباح، نافذ، ُ ~الخطا لغزش پذیر، دارای احتمال و امکان اشتباه. [خوانش: (یِ) [ع.] (اِفا.)]
فرهنگ عمید
روا، مباح،
[قدیمی] ممکن،
حل جدول
شایسته، روا
فرهنگ واژههای فارسی سره
روا، پسندیده، شایسته
مترادف و متضاد زبان فارسی
حلال، روا، شایست، مباح، مجاز، روان، نافذ،
(متضاد) ناروا
فارسی به انگلیسی
Permissible
فرهنگ فارسی هوشیار
روا، مشروع، حلال، مباح
واژه پیشنهادی
روا
معادل ابجد
21