معنی جایزه

فرهنگ معین

جایزه

(یِ زِ) [ع. جائزه] مؤنث جایز. انعام، پاداش. ج. جوایز.

فرهنگ عمید

جایزه

عطیه‌ای که به برندۀ مسابقه یا به کسی که کار خوبی انجام داده باشد بدهند، صله، عطیه، پاداش،

حل جدول

جایزه

پاداش، انعام

هبه

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

جایزه

پاداش

کلمات بیگانه به فارسی

جایزه

پاداش

مترادف و متضاد زبان فارسی

جایزه

اجر، انعام، پاداش، جزا، خلعت، صله، عطیه، مدال

فارسی به انگلیسی

جایزه‌

Award, Booty, Bounty, Crown, Prize, Reward, Trophy

فارسی به ترکی

فارسی به عربی

جایزه

بیوتر، تزکیه، جائزه، علاوه

فرهنگ فارسی هوشیار

جایزه

پاداش

فارسی به ایتالیایی

جایزه

premio

premiazione

معادل ابجد

جایزه

26

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری