معنی جدا شدن

حل جدول

جدا شدن

مباینه

فارسی به انگلیسی

جدا شدن‌

Disengage, Divorce, Part, Rupture, Separate, Sever

فارسی به ترکی

فرهنگ فارسی هوشیار

جدا شدن

(مصدر) منفصل شدن سوا شدن، دور شدن، ممتاز گشتن.

واژه پیشنهادی

جدا شدن

انفصال، گسستن،گسیختن،متارکه

انفصال

معادل ابجد

جدا شدن

362

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری