معنی جدا شده
حل جدول
فارسی به انگلیسی
Detached, Divided, Parted, Asunder, Disjunctive, Segregated
فرهنگ فارسی هوشیار
(صفت) منفصل گشته سوا شده، دور شده، ممتاز گشته.
معادل ابجد
317
Detached, Divided, Parted, Asunder, Disjunctive, Segregated
(صفت) منفصل گشته سوا شده، دور شده، ممتاز گشته.
317