معنی جرب

فرهنگ معین

جرب

(جُ رَ) (اِ.) دُرّاج، پرنده ای است شبیه کبک.

(جَ رَ) [ع.] (اِ.) نک گری.

فرهنگ عمید

جرب

نوعی بیماری پوستی واگیردار که باعث سوزش و خارش پوست بدن و پیدا شدن جوش‌های بسیار‌ریز روی پوست می‌شود. انگل آن در زیر پوست بدن سوراخ‌هایی ایجاد می‌کند، پریون، گری، گال،

حل جدول

جرب

بیماری پوستی

گال

مترادف و متضاد زبان فارسی

جرب

اگزما، سودا، گر، گری

فارسی به انگلیسی

فارسی به عربی

جرب

جرب، حکه

عربی به فارسی

جرب

گری , گر , جرب , کچلی

گویش مازندرانی

جرب

جوراب

فرهنگ فارسی هوشیار

جرب

گری

واژه پیشنهادی

جرب

گری

معادل ابجد

جرب

205

قافیه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری