معنی جزء ویدئو

حل جدول

فارسی به عربی

جزء

تفصیل، جزء، عضو، مکون

عربی به فارسی

جزء

تکه , جزء , قطعه , پاره , جدا کردن , جداشدن , بخش , سهم

فرهنگ معین

جزء

(جُ) [ع.] (اِ.) بخشی از چیزی، پاره ای از شی ء مق کل. ج. اجزاء.

(جُ) [ع.] (اِ.) بخشی از چیزی، پاره ای از شی ء. ج. اجزاء.

فارسی به انگلیسی

جزء

Appurtenance, Component, Fragment, Ingredient, Member, Part, Particularity, Section, Segment


جزء به‌ جزء

Blow-By-Blow, Particular, Particularly


جزء جزء کردن‌

Section

فارسی به ایتالیایی

جزء

frazione

dettaglio

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

جزء

بند


جزء به جزء

مو به مو، بند به بند

مترادف و متضاد زبان فارسی

جزء

پاره، تکه، قطعه، شمه، عنصر،
(متضاد) کل

فرهنگ فارسی هوشیار

جزء

بخش و پاره ای از چیزی

کلمات بیگانه به فارسی

جزء به جزء

مو به مو

معادل ابجد

جزء ویدئو

36

عبارت های مشابه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری