معنی جزیره ای در شمال غرب کشور
حل جدول
فارسی به آلمانی
Nordwesten
واژه پیشنهادی
یامال
جزیره ای در کشور مونتهنگرو
جزیره اسوتی استفان
جزیره ای در کشور یمن
عبد الکوری
جزیره ای معروف در غرب روسیه
کریمه
عربی به فارسی
باختر , غرب , مغرب , مغرب زمین , اروپا , باختری
لغت نامه دهخدا
غرب. [غ ُ] (ع اِ) ج ِ غُراب. (منتهی الارب) (اقرب الموارد).
غرب. [غ ُ رُ] (ع ص، اِ) مسافر. (منتهی الارب) (آنندراج). || غریب. (غیاث اللغات) (اقرب الموارد). || نادر. (منتهی الارب) (آنندراج) (غیاث اللغات). || نهی غرب، جائی است. (منتهی الارب).
فرهنگ عمید
بخشی از کرۀ زمین که در سمت غرب نصفالنهار گرینویج است،
جایی که آفتاب غروب میکند، یکی از چهار جهت اصلی،
سمت چپ شخصی که رو به شمال ایستاده است،
[مجاز] کشورهای اروپایی و امریکایی،
معادل ابجد
2539