معنی جسمی

فرهنگ عمید

جسمی

=خارخسک

[مقابلِ روحی] بدنی،
[قدیمی، مجاز] کسی که بیشتر به امور جسمانی توجه دارد و از معنا و حقیقت غافل است،

حل جدول

جسمی

بدنی

فارسی به انگلیسی

جسمی‌

Carnal, Corporal, Corporeal, Fleshly, Outward, Personal, Physical, Sensual, Somatic

فارسی به عربی

جسمی

جسدی، کبیر، ماده

فارسی به ایتالیایی

جسمی

fisico

معادل ابجد

جسمی

113

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری