معنی جشن باستانی ایرانیان
حل جدول
نوروز، مهرگان، جشنهای آتش، گاهنبارها، جشن فروردگان، مهرگان، تیرگان
نوروز
جشن باستانی
سده
جشن ایرانیان کهن
اب ریزان،اب پاشان
جشن باستان ایرانیان
سده
جشن کهن ایرانیان
آب پاشان ، آب ریزان.
بزرگترین جشن پاییزی ایرانیان
مهرگان
از جشن های باستانی
سده
جشن
مجلس بزم، شادی و خوشی
گویش مازندرانی
شادی – جشن
فرهنگ عمید
مراسم توٲم با شادی و مهمانی برای یک امر مسرتانگیز: جشن عروسی،
عید: به سالی اندر هموار پنج جشن بُوَد / دو رسم دین عَرابی، سه رسم مُلک عجم (عنصری: ۲۰۴)،
شادی، خوشی، سُرور،
لغت نامه دهخدا
باستانی. (ص نسبی) قدیم. کهن. عتیق. دیرینه. قدیمی:
بکوه اندرون مانده ای دیر گاهی
بسنگ اندرون بوده ای باستانی.
فرخی.
بدان خانه ٔ باستانی شدم
به هنجار چون آزمایشگری.
منوچهری.
بر آن وزن این شعر گفتم که گفته ست
ابوالشیص اعرابی باستانی.
منوچهری.
دلجویی کن که نیکوان را
دلجویی رسم باستانی است.
خاقانی.
|| معمر. سالخورده.
فرهنگ معین
مجلس شادی و شادمانی، مهمانی، سور و سرور. [خوانش: (جَ) (اِ.)]
فرهنگ فارسی هوشیار
معادل ابجد
1200