معنی جنگنده

فرهنگ معین

جنگنده

(جَ گَ دِ یا دَ) (اِفا.) آن که می جنگد، رزم کننده.

فرهنگ عمید

جنگنده

جنگ‌کننده،
هواپیمای نظامی،

حل جدول

جنگنده

محارب

مترادف و متضاد زبان فارسی

جنگنده

حربی، رزمنده، جنگی، سلحشور، مبارز

فارسی به عربی

جنگنده

مقاتل

فرهنگ فارسی هوشیار

جنگنده

(اسم) آنکه جنگ کند جنگی رزم کننده محارب.

معادل ابجد

جنگنده

132

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری