معنی جنین

فارسی به انگلیسی

جنین‌

Child, Embryo

فارسی به عربی

جنین

جرثومه، جنین، شرنقه

عربی به فارسی

جنین

جنین , رویان , گیاهک تخم , مرحله بدوی

حل جدول

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

جنین

رویان


سقط جنین

بنیم

فرهنگ فارسی هوشیار

جنین

هر چیز پوشیده و مستور

فارسی به ایتالیایی

جنین

feto

embrione

فرهنگ معین

جنین

هرچیز پوشیده، موجودی که هنوز در رحم مادر به رشد خود ادامه می دهد. [خوانش: (جَ) [ع.] (اِ.)]

فرهنگ عمید

جنین

فرزند هر‌ موجود مهره‌داری که در رحم یا تخم قرار دارد و پس از رسیدن به مرحلۀ خاصی از تکوین از جای خود خارج می‌شود، رویان،


جنین شناسی

علمی که به تحقیق دربارۀ رشد و نمو جانداران در دوران جنینی می‌پردازد، رویان‌شناسی، آمبریولوژی،

فارسی به آلمانی

جنین

Bazillus (m), Keim (m)


سقط جنین

Abbruch, Abtreibung

معادل ابجد

جنین

113

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری