معنی جهش تولید

حل جدول

جهش تولید

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر انقلاب اسلامی در پیامی به‌مناسبت آغاز سال ۱۳۹۹، سال جدید را سال «جهش تولید» نام‌گذاری کردند.


جهش

موتاسیون

موتاسیون، جستن، جهیدن، خیز

جستن، خیز، جهیدن، موتاسیون


جهش، جهش به جلو

خیز

فرهنگ عمید

جهش

جست‌وخیز، جهیدن،
طبیعت، سرشت، خلقت: چون آن بدجهش رفت نزدیک شاه / ورا دید با بند در پیشگاه (فردوسی۴: ۸/۳۶۱ حاشیه)،
(زیست‌شناسی) تغییر ناگهانی که در صفات و خصایص جانور یا گیاه رخ می‌دهد، موتاسیون: جهش ژنتیکی،

مترادف و متضاد زبان فارسی

جهش

پرش، جستن، جست، خیز، سرشت، طینت

فارسی به عربی

جهش

تغیر، زیاده، ضفیره، فاجی، قفزه، مدفن، نبات الکبر


جهش کردن

تدفق، ربیع، زیاده

فرهنگ فارسی هوشیار

جهش

زاریدن، آماده بگریستن جهیدن، پرش جهیدن، پرش

فارسی به ایتالیایی

جهش

slancio

فرهنگ معین

جهش

(جَ یا جِ هِ) (اِمص.) جست و خیز.

لغت نامه دهخدا

تولید

تولید. [ت َ] (ع مص) از گوسفند، بچه گرفتن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی). زاینده گردانیدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). زایانیدن قابله زن حامله را و از گوسفند بچه گرفتن. (از اقرب الموارد). زایانیدن. (غیاث اللغات) (آنندراج). || پروردن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). پرورش کردن. (غیاث اللغات) (آنندراج). || ازاصل چیزی پدید آوردن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی).پدید آوردن. (دهار). پدید آوردن چیزی از چیزی. (از اقرب الموارد). به معنی پیدا کردن چیزی از خاصیت و تأثیر نیز مستعمل میشود. (غیاث اللغات) (آنندراج).
- تولید مثل،... ادامه ٔ دودمان موجودات زنده مربوط به نیرو... و طریقه ٔ خاصی است که... تولید مثل نامند. (جانورشناسی عمومی ج 1 ص 26). پدید آوردن نظیر خود. زاد و ولد کردن.
|| نزد معتزله فعل صادر از فاعل است با واسطه ای و مباشرت مقابل آن است. (از کشاف اصطلاحات الفنون). رجوع به مباشرت شود.

فارسی به آلمانی

جهش کردن

Feder (f), Frühjahr (n), Frühling (m), Springen, Sprung (m)

واژه پیشنهادی

جهش ژنتیکی

موتاسیون

معادل ابجد

جهش تولید

758

عبارت های مشابه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری