معنی جهش و پرش

حل جدول

جهش و پرش

جست


جهش

موتاسیون

موتاسیون، جستن، جهیدن، خیز

فرهنگ فارسی هوشیار

جهش

زاریدن، آماده بگریستن جهیدن، پرش جهیدن، پرش

مترادف و متضاد زبان فارسی

جهش

پرش، جستن، جست، خیز، سرشت، طینت


پرش

جستن، جست، جهش، جهیدن، خیز، پرواز، طیران

فرهنگ معین

پرش

پرواز، پریدن، جهش. ~3- پریدن و خیزش برداشتن از روی زمین با وسیله یا بدون وسیله که در ورزش انواع مختلف دارد: سه گام، خرک، با اسب، با چتر و همانند آن.، ~ ارتفاع نوعی پرش است که ورزشکار باید از روی طناب یا مانعی بپرد. [خوانش: (پَ رِ) (اِمص.)]


جهش

(جَ یا جِ هِ) (اِمص.) جست و خیز.

لغت نامه دهخدا

پرش

پرش.[پ َ رِ] (اِمص) اسم مصدر از پریدن. عمل پریدن. پرواز. طَیَران. || فعل جَستن. عمل جَستن. جَهش. جَست: اختلاج، پرش چشم. اختلاج جفن، پریدن چشم.

پرش. [پ ِ] (فرانسوی، اِ) نوعی ماهی دارای پره های شنای خاردار، از خانواده ٔ پرسیده و آن خاص نیمکره ٔ شمالی است.

پرش. [پ ِ] (اِخ) دربند پیرنه ٔ شرقی که جاده ٔ پرپین یان به اورگل از آن گذرد. و نام کنت نشین قدیم فرانسه متعلق به حکومت «من ». کرسی آن مُرتانْی و محل تربیت اسبهای پرشی است.

فرهنگ عمید

پرش

پریدن از روی چیزی، پرواز،
جهیدن، جستن،
* پرش ارتفاع: (ورزش) در دومیدانی، پریدن از روی طناب یا مانع دیگر که در ارتفاع ۲ متر یا کمتر یا بیشتر قرار داده شده،
* پرش با نیزه: (ورزش) در دومیدانی، پرش ارتفاع به کمک نیزه‌ای بلند،
* پرش طول: (ورزش) در دومیدانی، پریدن رو به جلو در روی زمین،
* پرش سه‌گام: (ورزش) در دومیدانی، نوعی پرش طول که در حین پرش دو بار پا به زمین می‌خورد و در هر دفعه که پا به زمین می‌آید باید مقداری بپرد و در گام آخر با هر دو پا فرود بیاید،


جهش

جست‌وخیز، جهیدن،
طبیعت، سرشت، خلقت: چون آن بدجهش رفت نزدیک شاه / ورا دید با بند در پیشگاه (فردوسی۴: ۸/۳۶۱ حاشیه)،
(زیست‌شناسی) تغییر ناگهانی که در صفات و خصایص جانور یا گیاه رخ می‌دهد، موتاسیون: جهش ژنتیکی،

فارسی به عربی

جهش

تغیر، زیاده، ضفیره، فاجی، قفزه، مدفن، نبات الکبر

فارسی به ایتالیایی

جهش

slancio

معادل ابجد

جهش و پرش

816

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری