معنی جویبار

فرهنگ معین

جویبار

کنار جوی، جوی بزرگی که از جوی های کوچک تشکیل شده باشد. [خوانش: (اِمر.)]

فرهنگ عمید

جویبار

جوی بزرگی که از جوی‌های کوچک تشکیل می‌شود،
[قدیمی، مجاز] کنار جوی آب،
[قدیمی] جایی که در آن جوی بسیار باشد،

حل جدول

جویبار

جوی، رود، نهر

مترادف و متضاد زبان فارسی

جویبار

جدول، جوی، رود، نهر

فارسی به انگلیسی

جویبار

Arroyo, Brook, Stream

فارسی به ترکی

جویبار‬

ırmak, büyük nehir, akarsu, ırmak

فارسی به عربی

جویبار

اندفاع، خیشوم

فرهنگ فارسی هوشیار

جویبار

کنار جوی آب

فرهنگ پهلوی

جویبار

کنار جوی آب

فارسی به ایتالیایی

معادل ابجد

جویبار

222

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری