معنی جی
گویش مازندرانی
صوتی برای رام کردن مرغ و ماکیان، طلب شیرمادر از سوی زبان...
جی
جان – روان
گل جی جی
گو جی جی
گل پامچال
جی جی – کپرو
جوجه تیغی
حل جدول
لغت نامه دهخدا
بستان جی. [ب ُ] (اِ مرکب) رجوع به بستان چی شود.
ارسلان جی
ارسلان جی. [اَ س َ] (اِخ) ابن احمد تکودار. رجوع به حبط ج 2 ص 42 شود.
یده جی
یده جی. [ی َ دَ / دِ] (ص مرکب) یده چی. (ناظم الاطباء). رجوع به یده چی و یده شود.
قلعه جی
قلعه جی. [ق َ ع َ] (اِخ) دهی است از دهستان اورامان، بخش رزاب شهرستان سنندج، واقع در 18هزارگزی شمال باختر رزاب و 10هزارگزی شمال راه اتومبیل رو مریوان به رزاب. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و هوای آن سردسیری است. سکنه ٔ آن 200 تن است. آب آن از چشمه و محصول آن. غلات، لبنیات، توتون و شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه مالرو و راه فرعی به شوسه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
فرهنگ معین
(ق.) جان جانی، صمیمیت زیاد بین خانم ها.
سخن بزرگان
خداوند به هر پرنده ای دانه می دهد، اما آن دانه را داخل لانه اش نمی اندازد.
ترکی به فارسی
ساری
معادل ابجد
13