معنی جیمز باچلر سامر
حل جدول
لغت نامه دهخدا
سامر.[م ِ] (ع ص) افسانه گوینده. افسانه گویندگان. اسم جمع است. (منتهی الارب) (آنندراج). نقال. ج، سُمّار.
سامر. [م ِ] (اِخ) سامریه. شهر مشهور در فلسطین وسطی و آن همان سبطیه است که بمسافت سی میلی شمال اورشلیم و شش میلی شمال غربی شکیم واقع است. (قاموس کتاب مقدس ص 459). و این جز سامره (سر من رأی) است که در بین النهرین است. (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین).نام جایی است که در آنجا پارچه ٔ تنک بسیار لطیف بافند و جامه سامری منسوب بدانجا است. (برهان). ذوسامر، ملکی است از یمن در آنجا پارچه تنک است بسیار لطیف بافند و جامه ٔ سامری منسوب بدانجا است. (آنندراج).
سامر. [م ِ] (اِخ) حاکم نشین ایالت پادوکاله بخش بولونی دارای 2500 تن جمعیت است. و 2050 گز از سطح دریا ارتفاع دارد.
سامر. [م ِ] (اِخ) شخصی که در زمان موسی علیه السلام گوساله ٔ سخن گوی بعلم سحر ساخته بود. (برهان) (آنندراج). رجوع به سامری شود.
فرهنگ معین
(مِ) [ع.] (اِفا.) قصه گو، افسانه گو.
فرهنگ عمید
افسانهگوینده، افسانهگو، قصهگو،
(اسم) مجلس افسانهگویان،
نام های ایرانی
پسرانه، قصه گو، افسانه سرا
فرهنگ فارسی هوشیار
افسانه گوینده، نقال
بیوگرافی
بازیگر (1928، نبراسکا- آمریکا؛ 2002) پدرش مکانیک اتومبیل بود. در کالج لسآنجلس سیتی بازیگری خواند و سپس نزد استلا آدلر در نیویورک تعلیم گرفت. در سال 1959در نخستین فیلمش ظاهر شد. او ظاهری آرام و جذاب با قدی بلند و صورت پرچین و شکن داشت. اواخر دهه 1960 ستاره محبوب ایفاگر نقش قهرمان «جیمز باند» گونه دو هجویه سبک فیلمهای جاسوسی - مأمور مافلینت و درست مثل فلینت بود. شخصیتهای کابرن عصبی نیستند، اغلب کم و گزیده سخن میگوید و خوشخلقی را با لودگی درمیآمیزد. از فیلمهایش: هفت مرد باشکوه، در جنگ چه کردی، بابا؟، مسابقه شدید در روی چرخ و فلک، خویشاوندان، چابکسواران و هاری در جیب تو، پت گارت، بیلی دکید، تحمل سختیها، سواران آسمان، آخرین مردان سرسخت، دوباره در لباس راهبه، آقای جنایت، کشتی نوح، دکتر خوب.
جیمز باند
مخلوق ایان فلمینگ، نویسنده انگلیسی رمانهای جاسوسی است. باند پدیدهای خلقالساعه نبود و ریشه در سنتهای ادبیات جاسوسی انگلستان داشت. در این زمینه از دیرباز دو جریان متفاوت قابل تشخیص است: 1- جریان واقعگرا که نمونههای مطرحش آثار سامرست موآم، گراهام گرین و جان لوکاره است. 2- جریان حادثهپرداز که از آن میتوان به ریچارد هانی مخلوق جان باکان اشاره کرد. «باند» جهت مبارزه با مرد قدرتمندی که جاهطلبیهایی بزرگ و خطرناک در سر دارد، وارد عمل میشود. در طول فیلم سر و کله دختری پیدا میشود که به او دل میبازد. «اِم» رئیس جیمز باند مردی سالخورده و مجرب با اخلاق ماکیاولی که در واقع هدایتگر اوست. باند در دهه 1960 یک چهره جهانی پیدا کرد. «آلبرت ر.بروکولی» شخصیت گردآورنده همه استعدادهای خانواده باند میباشد. پس از درگذشت بروکولی دخترش باربارا و پسرخوانده او ویلسن، نقش او را در سرپرستی این مجموعه به عهده گرفتند.
سخن بزرگان
زمانی هوشمند خواهی بود که در گفته های رئیس خود اشتباهی پیدا کنی و زمانی خردمندی که از بیان آن بپرهیزی.
معادل ابجد
597