معنی حالب

لغت نامه دهخدا

حالب

حالب. [ل ِ] (ع ص) نعت فاعلی از حلب. دوشنده ٔ شیر. دوشنده. دوختار:
تو هنوز از خارج آن را طالبی
مجلبی از دیگران چون حالبی.
مولوی.
|| (اِ) کِش. کشال. || رگ بن ران که از راه آن بول از گرده بسوی مثانه آید و آن دو باشد. و از آن دو باکلمه ٔ حالبَین، تثنیه ٔ حالب عبارت کنند. و میرزا علی در تشریح گوید: مجرائیست که بول را از حوضچه ای به مثانه می برد برای هر کلیه ای یک و بندرت دواَند. حجم آن بسیار تغییرپذیر و کلیهً به اندازه ٔ قلم کتابت است، امّا اگر مانعی جهت جریان بول باشد زیاده متسع میشود. طول آن مختلف از بیست وپنج تا سی صدِ یک گز است. از فوق بتحت و از وحشی به انسی تا محاذات عجز به اریب ممتدّ و از آنجا به قدّام و انسی تا قعر مثانه نازل و به میان غشاء مخاطی و عضلی آن نفوذ کرده پس از سیر یک تا دوصدِ یک گز، مابین این دو غلاف در یکی از زاویه های خالی مثلّث بتوسط ثقبه ٔ تنگی باز میشود. و در معبر بطنی از قدام با صفاق و عروق منوی یا رحمی تخمدانی که بسیار به اُریب با آنها تقاطع کرده از خلف با پسواس و از تحت با زاویه ٔ محل ّ انشعاب شریان حرقفی اصلی مجاور است. حالب ایمن در طرف وحشی ورید اجوف واقع و با انتهای معاء دقاق تقاطع کرده از عجز که گذشت یعنی در تجویف حوضی با شریان سروی یا بندنافی قائم مقام آن و با عروق تحت عانی در مردان با مجرای ناقل و در زنان با جزء فوقانی و طرفی عنق رحم متقاطع است از فوق اوّل در ثخن رباط عریض واقع پس متوالیاً بکنار وحشی و تحتانی و انسی آن می آید. رجوع به حالبان و حالبین شود.


حلبة

حلبه. [ح َ ل َ ب َ] (ع اِ) ج ِ حالب. مردان دوشنده. (منتهی الارب). رجوع به حالب شود.


میزه نای

میزه نای. [زَ / زِ] (اِ مرکب) حالب. (لغات فرهنگستان).


حالبة

حالبه. [ل ِ ب َ] (ع ص) مؤنث حالب. ج، حوالب. || (اِ) ستون. (مهذب الاسماء).


دوختار

دوختار. (نف) دوشنده. حالب. دوشنده ٔ شیر. (یادداشت مؤلف). رجوع به دوختن و دوشیدن شود.


حالبان

حالبان. [ل ِ] (ع اِ) تثنیه ٔ حالب. دو راه بول. دو میزراه، از گرده به مثانه. دو رگ سرین. رجوع به حالبین شود.

فرهنگ عمید

حالب

(زیست‌شناسی) میزنای
(صفت) [قدیمی] دوشنده، دوشندۀ شیر،

حل جدول

حالب

دوشنده

شیردوش


دوشنده شیر

حالب


شیردوش

حالب

فرهنگ فارسی هوشیار

حالب

‎ سیاهرنگ ناف، میزه نای، شیر دوش (اسم) میزه نای


مجرای حالب

میزه نای

انگلیسی به فارسی

Ureter

میزنای حالب

واژه پیشنهادی

معادل ابجد

حالب

41

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری