معنی حبه

فارسی به انگلیسی

حبه‌

Grain, Clove, Granule, Lump, Pellet

گویش مازندرانی

حبه

خرد کردن گوشت یا قند به صورت حبه های کوچک

فرهنگ معین

حبه

یک دانه، یک حب، جمع حبات، مقدار کم، اندکی، یک ششمِ دانگ. [خوانش: (حَ بِّ) [ع. حبه] (اِ.)]

لغت نامه دهخدا

حبه

حبه. [ح َب ْ ب َ] (ع اِ) در تداول فارسی هر یک از کبسولهای انگور که به خوشه متصل است و آن را خورند، و آن را وَسگله و غژب و غژم و غجمه نیز خوانند، و عوام گله گویند: یک گِله، یک دانه. حبه کردن، دان کردن. جدا کردن انگور و مانند آن را از یکدیگر. حب کردن.


ابن حبه

ابن حبه. [اِ ن ُ ح َب ْ ب َ] (ع اِ مرکب) نان. (مهذب الاسماء) (المزهر).


یک حبه

یک حبه. [ی َ / ی ِ ح َب ْ ب َ / ب ِ] (اِ مرکب) خردترین و کوچکترین جزء. (ناظم الاطباء).


حبه ٔ خضرا

حبه ٔ خضرا. [ح َب ْ ب َ ی ِ خ َ] (ترکیب اضافی، اِ مرکب) بنگ. چاتلانقوش. گیاه بنگ. (شرفنامه ٔ منیری). حبهالخضراء. کسبور. رجوع به حبهالخضراء و بنگ شود:
زان حبه ٔ خضرا خور کز روی سبک روحی
هر کو بخورد یک جو بر سیخ زند سیمرغ.
(منسوب به حافظ).


حبه ٔ دل

حبه ٔ دل.[ح َب ْ ب َ ی ِ دِ] (ترکیب اضافی، اِ مرکب) حبهالقلب. مهجه. سویداء. ثمرهالقلب. تأمور. دانه ٔ دل. نقطه ٔسیاه دل. خون دل. یا آنچه سیاه است در دل. جلجلان القلب. نقطه ٔ دل. سیاهی دل، و آن خون بسته ٔ سیاهی باشد در درون دل. (دستور اللغه ٔ ادیب نطنزی):
بدان خردی که آمد حبه ٔ دل
خداوند دو عالم راست منزل.
شیخ محمود شبستری.

حل جدول

حبه

واحد شمارش قند

دانه

مترادف و متضاد زبان فارسی

حبه

دانه، یک‌حب، یک‌دانه، اندکی، قلیلی، کمی، یک‌ذره، تگرگ، واحدوزن، نیم‌تسو، نیم طوج

فرهنگ عمید

حبه

یک دانه، یک حب،
[قدیمی] واحد اندازه‌گیری وزن به مقدار وزن یک یا دو جو،
[قدیمی] شش‌یک عشر دینار،
[قدیمی] شش‌یک دانگ،
* حبهٴ دل: [قدیمی] = سویدا: بدان خردی که آمد حبهٴ دل / خداوند دوعالم راست منزل (شبستری: ۸۹)،

فارسی به عربی

حبه

توه، حبوب، فاصولیه

فرهنگ فارسی هوشیار

حبه

دانه، یک تخم


حبه المبارکه

سیاه دانه از گیاهان (اسم) حبه السودا ء


حبه الحلوه

شیرین دانه (اسم) دانه گیاه انیسون حبه الخرنوب. (اسم) تخم خرنوب، وزنی است معادل یک قیراط.

معادل ابجد

حبه

15

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری