معنی حداقل

لغت نامه دهخدا

حداقل

حداقل. [ح دْ دِ اَق َل ل] (ترکیب وصفی، اِ مرکب، ق مرکب) دست کم. رجوع بحد بمعنی اندازه شود.

حل جدول

حداقل

مینیمم

مینی مم، کمینه

کمینه

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

حداقل

دست کم، کمینه

کلمات بیگانه به فارسی

حداقل

کمینه - دست کم

مترادف و متضاد زبان فارسی

حداقل

کمینه، دست‌کم، لااقل،
(متضاد) حداکثر، بیشینه

فارسی به انگلیسی

حداقل‌

Barely, Minimum, Skeleton

فارسی به ترکی

فارسی به عربی

حداقل

حد ادنی

فرهنگ فارسی هوشیار

حداقل

دست کم نیتوم کمی کمیست

فارسی به ایتالیایی

فارسی به آلمانی

حداقل

Minimum (n)

واژه پیشنهادی

حداقل

کمترین

معادل ابجد

حداقل

143

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری