معنی حدس زدن

لغت نامه دهخدا

حدس زدن

حدس زدن. [ح َ زَ دَ] (مص مرکب) گمان کردن. پنداشتن. ظن بردن.

حل جدول

حدس زدن

گمان کردن، احتمال دادن

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

حدس زدن

گمان کردن، گمانه زنی

مترادف و متضاد زبان فارسی

حدس زدن

پنداشتن، به‌قرائن در یافتن، در یافتن، گمان بردن، احتمال‌دادن، ظن بردن، برآورد کردن، تخمین زدن، گمانه زدن

فارسی به انگلیسی

حدس‌ زدن‌

Conjecture, Divine, Estimate, Judge, Expect, Gauge, Guess, Imagine, Reckon, Suppose, Surmise, Suspect

فارسی به ترکی

فارسی به عربی

حدس زدن

استنتج، تخمین، تخیل

فرهنگ فارسی هوشیار

حدس زدن

انگاشتن گمان بردن (مصدر) دریافتن امری را گمان بردن: ((حدس میزنم که شما پیروز خواهید شد. ))

فارسی به ایتالیایی

حدس زدن

indovinare

intuire

presumere

supporre

واژه پیشنهادی

حدس زدن

گمانه

معادل ابجد

حدس زدن

133

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری