معنی حسودی

لغت نامه دهخدا

حسودی

حسودی. [ح َ] (حامص) بدخواهی. رشگنی. حَسَد:
کسی که غال شد اندر حسودی تو ملک
خدای خانه ٔ وی جای رحبه دادش غال.
عماره.
اگرچه حسودی ز هر در بود
برادر هم آخر برادر بود.
(یوسف و زلیخا).

حل جدول

فارسی به انگلیسی

فرهنگ فارسی هوشیار

حسودی

حسد ورزی رشکینی بد خواهی.

معادل ابجد

حسودی

88

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری