معنی حفظ ریتم در موسیقی و سینما

حل جدول

حفظ ریتم در موسیقی و سینما

آکورد


ریتم

ضرباهنگ

ضرب، ضرباهنگ

ضرب آهنگ

لغت نامه دهخدا

ریتم

ریتم. (فرانسوی، اِ) توالی ضربات آهنگ که برای موزون کردن نوای موسیقی به کار می رود. ضرب. (فرهنگ فارسی معین).


حفظ

حفظ. [ح ِ] (ع مص) نگاه داشتن. نگه داشتن. نگاهداشت. نگهداری. نگهداشت. گوش داشتن. حیاطه. وقایه. حراست. صیانت. محافظت، حرس. بقو. بقاوت. نگاهداری کردن. نگهداری کردن. بازداشتن شیئی از زیان و هلاک: احسن اﷲ حفظک و حیاطک. (تاریخ بیهقی ص 298).
حفظ و عون خدای عزّوجل
بر سر و تنش خود و خفتان باد.
مسعودسعد.
از حفظ و عون یزدان در گرم و سرد دهر
بر شخص عالی تو شعار و دثار باد.
مسعودسعد.
و ضبط مسالک و حفظ ممالک... بسیاست منوط. (کلیله و دمنه). بذات خویش بحفظ خزانه ٔ جواهرقیام کرد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی).
- حفظ آبرو کردن، محافظت حسن شهرت خود کردن و آن را نگاه داشتن.
- فی حفظاﷲ، او فی کنف اﷲ و فی حرزاﷲو فی ستراﷲ، خدانگاهدار. خدانگهدار.
|| نگاهبانی. نگهبانی.
- حفظ سر، کتمان سر. رازپوشی. پوشیدن راز.
|| از بر بکردن. (تاج المصادر بیهقی). از برکردن. فراگرفتن. برکردن. یاد گرفتن. (زوزنی). بیاد گرفتن. نگاه داشتن. [در همین معنای از بر کردن]. و در فارسی آنرا با شدن و کردن صرف کنند. بیاد سپردن. بخاطر سپردن. الحفظُ ضبطُالصوَر المدرکه. (تعریفات):
زمانه گفته ٔ من حفظ کرد و نزدیک است
که اخترانش بر آفتاب و مه خوانند.
مسعودسعد.
و بحقیقت بباید دانست که فائده درفهم است نه در حفظ. (کلیله و دمنه). || هوشیاری. (منتهی الارب).
- حفظ مال، چرانیدن شتران و گوسفندان را. (منتهی الارب).
|| (اِ) یاد. مقابل نسیان. || حافظه. قوه ٔ حافظه: مفاصل را تیز گرداند و حفظ را تیز کند و دل را قوت دهد. (نوروزنامه).

اصطلاحات سینمایی

ریتم

ریتم یا ضرباهنگ، میزان سرعت سلسله نماها، صداها وحرکت درون قاب است. عناصر بیانگر ریتم، ضرباهنگ وتاکید وسرعت است. نماهای کوتاه با حرکتهای سریع درون قاب (اعم ازحرکت بازیگر وحرکت دوربین) ریتم تند وبرعکس، ریتم کند را موجب میشود.

فرهنگ عمید

ریتم

(موسیقی) وزن موسیقی، ضرب‌آهنگ،
[عامیانه] چگونگی توالی بخش‌های مختلف یک عمل،

فرهنگ معین

ریتم

وزن موسیقی شامل توالی ضربات آهنگ، تأکید و سرعت آن ها، لحن، آهنگ. [خوانش: [فر.] (اِ.)]

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

ریتم

آهنگ

فرهنگ فارسی هوشیار

ریتم

آهنگ، وزن، قاعده

مترادف و متضاد زبان فارسی

ریتم

ایقاع، ضرب، وزن

فارسی به عربی

حفظ

حفظ، حمایه

عربی به فارسی

حفظ

نگهداری , حفظ , محافظت , جلوگیری , حراست


سینما

سینما

معادل ابجد

حفظ ریتم در موسیقی و سینما

2235

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری