معنی حقه زدن
لغت نامه دهخدا
حقه زدن. [ح ُق ْ ق َ / ق ِ زَ دَ] (مص مرکب) حقه زدن بکسی. گول کردن او. او را فریفتن: هزار حقه میزند؛ هزار نیرنگ و فریب و مکر دارد.
حل جدول
بامبول زدن یا سوار کردن
فارسی به انگلیسی
Hoax, Jockey, Scheme
فرهنگ فارسی هوشیار
کلک زدن نارو زدن (مصدر) فریب دادن.
معادل ابجد
174