معنی حق العمل

لغت نامه دهخدا

حق العمل

حق العمل. [ح َق ْ قُل ْ ع َ م َ] (ع اِ مرکب) جعل. کارمزد. (فرهنگستان).

فرهنگ عمید

حق العمل

مزد کار، کارمزد،
پولی که معمولاً به‌صورت درصدی بابت فروش کالایی از صاحب کالا دریافت می‌کنند،

حل جدول

حق العمل

کارمزد

کارمزد، مزد کار، دستمزد

فارسی به عربی

حق العمل

عموله، غیمه، مفوضیه


حقّ العمل

أجْرٌ

فرهنگ فارسی هوشیار

حق العمل

کار مزد مزدی که از بابت فروش کالایی بصاحب کالا پردازند. یا حق العمل کار. کسی که با گرفتن مطدی کالای بازرگانی را بفروش برساند. یا حق العمل کاری. شغل و عمل حق العمل کار.

معادل ابجد

حق العمل

279

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری