معنی حق القدم

لغت نامه دهخدا

حق القدم

حق القدم. [ح َق ْ قُل ْ ق َدَ] (ع اِ مرکب) پارنج. پایمزد. مزدپا. || مزد طبیب که بخانه آید. || مزد قاصد.

فرهنگ عمید

حق القدم

پایمزد، پامزد، پارنج،
پولی که برای عیادت بیمار به پزشک داده می‌شود،

حل جدول

حق القدم

پایمزد، پا رنج

فرهنگ فارسی هوشیار

حق القدم

پایمزد (اسم) پایمزدی پای رنج: ((حق القدم طبیب. . ))

معادل ابجد

حق القدم

283

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری