معنی حوزه علمیه
فرهنگ واژههای فارسی سره
فارسی به انگلیسی
Seminary
فرهنگ فارسی هوشیار
الکای دانسیک دانشسرا
علمیه
مونث علمی دانشیک (صفت) مونث علمی: امور علمیه.
حوزه
ناحیه، طرف
صور علمیه
چهره های دانسته در باور سوفیان نگاره ی آن چه پدید آمده پیش از پدیداری در دانایی سازنده ی جهان
فرهنگ معین
ناحیه، جانب، طرف، میان مملکت، علمیه مرکز تحصیل علوم دینی. [خوانش: (حُ زِ) [ع. حوزه] (اِ.)]
واژه پیشنهادی
آیت الله حائری یزدی
فرهنگ عمید
ناحیه، محدوده، قلمرو،
حوزۀ علمیه
* حوزۀ علمیه: محل آموزش علوم اسلامی: حوزۀ علمیهٴ قم،
لغت نامه دهخدا
صور علمیه. [ص ُ وَ رِ ع ِ می ی َ / ی ِ] (ترکیب وصفی، اِ مرکب) صوری از آنچه موجود شده و خواهد شد در علم باریتعالی. بعقیده ٔ متصوفه اینهمه موجودات صورتهائی است که قبل از ظهور در علم حق تعالی بوده اند. (از غیاث اللغات).
حل جدول
ناحیه، کانون تحصیل طلاب علوم دینی
مترادف و متضاد زبان فارسی
اقلیم، حیطه، قلمرو، ناحیه، اداره، دایره، مرکز، مقر، جانب، سمت، سو، طرف، مدرسه، مدرسهعلمیه، مکتب
فارسی به عربی
دائره، مجال، منطقه
فارسی به آلمانی
Kreis (m), Kreisen, Umfahren, Zirkel (m), Zone (f)
کلمات بیگانه به فارسی
دامنه - پهنه - گسترده
معادل ابجد
181