معنی حول و حوش
لغت نامه دهخدا
حول و حوش. [ح َ / حُو ل ُ ح َ / حُو] (ترکیب عطفی، اِ مرکب) پیرامون. پیرامن. اطراف. گرداگرد. دور. دور و بر.
حل جدول
پیرامون
فرهنگ واژههای فارسی سره
دور و بر
کلمات بیگانه به فارسی
دور و بر
فارسی به انگلیسی
About, Environs, Outskirt, Periphery, Purlieus
معادل ابجد
364