معنی حکمیت
فرهنگ معین
(حَ کَ یَّ) [ع. حکمیه] (مص جع.) میانجی گری، داوری.
فارسی به انگلیسی
Arbitrament, Arbitration
لغت نامه دهخدا
حکمیت. [ح َ ک َ می ی َ] (ع مص جعلی، اِمص) میانجی گری در ترافع. || داوری.
فرهنگ عمید
داوری بین دو یا چند تن،
(حقوق) رسیدگی به اختلاف و حل آن در خارج از دادگاه،
حل جدول
فرهنگ واژههای فارسی سره
داوری
کلمات بیگانه به فارسی
داوری
مترادف و متضاد زبان فارسی
داوری، قضاوت، میانجیگری، وساطت، نظریه، رای
فارسی به عربی
حکم
حکمیت کردن (در)
حکم
نتیجه ء حکمیت
تحکیم
رای بطریق حکمیت
تحکیم
حکمیت (داوری) را پذیرفت
اِحْتِکامٌ
فرهنگ فارسی هوشیار
داوری بین دو یا چند تن
فارسی به آلمانی
Schiedsrichter, Unparteiischer [noun]
معادل ابجد
478